بوی زلف دوست
دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد
دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد
آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت آه از آن مست که با مردم هشیار چه کرد
اشک من رنگ شفق یافت ز بیمهری یار طالع بیشفقت بین که در این کار چه کرد
برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر وه که با خرمن مجنون دل افگار چه کرد
ساقیا جام میام ده که نگارنده غیب نیست معلوم که در پرده اسرار چه کرد
آن که پرنقش زد این دایره مینایی کس ندانست که در گردش پرگار چه کرد
فکر عشق آتش غم در دل حافظ زد و سوخت یار دیرینه ببینید که با یار چه کرد
برق در اصطلاح نور تجلی ذاتی ( حق سبحانه و تعالی ) را گویند که بر سالکان راه و محرمان رویش جلوه می کند و بسان برق خاطف زود گذر است. و مراد از لیلی محبوب مطلق است ( جل شأنه ) و سحر در اصطلاح صبح ازل را گویند و مجنون اشارت به محب مطلق دارد. محب حق که شیدا و سرگشته و پریشان حضرتش می باشد گوید: در ازل نوری از منزل محبوب بدرخشید و زود مختفی گردید. آه و افسوس که با خرمن محبان چه کردکه تا امروز در سوز و گدازند. تقدیم به روح نازنین حافظ
نوشته شده توسط: حسن محمودی
:: کل بازدیدها
:: :: بازدید امروز
:: :: بازدید دیروز
::
:: اوقات شرعی ::
:: درباره من :: :: لینک به وبلاگ ::
:: لینک دوستان من ::
:: لوگوی دوستان من :: :: اشتراک ::
RSS
خانه
شناسنامه
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
13730
11
0